اشعار فخرالدین عطایی

اشعار فخرالدین عطایی - شاعری از روستای استاد

اشعار فخرالدین عطایی

اشعار فخرالدین عطایی - شاعری از روستای استاد

غدیر خم، انتخاب ناخدا برای کشتی دین - سروده فخرالدین عطایی - 26 مهر 1392

غدیر خم، انتخاب ناخدا برای کشتی دین - سروده فخرالدین عطایی - 26 مهر 1392
عید سعید غدیر، رحمت پروردگار
رمز ولایت شد و، روشنی شام تار

شاه ولایت علی، بحر سخاوت علی
نور دل شیعیان، هادی امت علی

حامی دین خدا، شیر شجاعت علی
هم نفس مصطفی، کوه کرامت علی

دین رسول خدا، دشمن بسیار داشت
هر طرفی در کمین، دشمن خونخوار داشت

توطئه دشمنان، اندک و پنهان نبود
دفع شرارت و ظلم، بی علی آسان نبود
  
بهر رسول خدا، وحی شد از کردگار
بار سفر را ببند، چون شده پایان کار


بین زمین و هوا، این خبر آمد به گوش
موسم رفتن شده، رخت سفر را بپوش

شد چو نبی باخبر، از از سفر و رفتنش
در ره دین آن همه، خون جگر خوردنش

رفت به امر خدا، روی جهاز شتر
بر دل امّت نشست، هر سخنش همچو دُر

روی جهاز شتر، نَقل ز پیغمبر است
من ز جهان میروم، مصلحت داور است

روز وداع من و، دل ز جهان کندن است
خوب و بد روزگار، پشت به آن کردن است

روز وداع من است، من ز جهان میروم
مصلحت داور است، با دل و جان میروم

این سخن الهام شد، از طرف کردگار
تا که به امّت کنم، راز دلم آشکار

شرح دهم راز دل، بهر محبّان دین
کس نبود جای من، بِه ز علی جانشین

حرف رسول خدا، بر دل امّت نشست
توطئه دشمنان، رو شد و در هم شکست

روی جهاز شتر، نور خدا جلوه کرد
شد به میان رو سیَه، آن که به دین خدعه کرد

کشتی دین بی علی، راه به ساحل نداشت
رهبر کشتی دین، حسرت منزل نداشت

عید غدیر آمد و، لطف خدا شد عیان
نام ولی خدا، شد به جهان جاودان

هست امیدم شود، لطف خدا شاملم
شرح دهم با قلم، آنچه بود در دلم

هست به دل آرزو، وصف کمال علی
لب نگشایم به جز، جاه و جلال علی

هر نفسم صحبت از، جاه و جلالش کنم
با قلم و با زبان، وصف کمالش کنم

ورد زبانم کنم، نام نکوی علی
روی نتابم دمی، از ره و کوی علی

آنچه عطایی نمود، وصف مقام علی
شعر نوشت و گرفت، بهره ز نام علی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.