آفت قدرت پرستی و شهوت پرستی
سروده فخرالدین عطایی - 10/5/1395
با کَرَم و رحمت پروردگار
مطلبی گویم بماند یادگار
پند من در گوش خود آویز کن
از مرام دیو و دد پرهیز کن
از مرام و خوی زشت دوری نما
دوری از شهوت و مغروری نما
بی شعور و تابع شهوت مباش
در مجامع باعث نفرت مباش
قدرت و شهوت بلای جان بود
آفت جان فطرت حیوان بود
گر خور و شهوت به کس عادت شود
همچو شیطان لایق لعنت شود
آنچه گفتم خوی حیوانی بود
منبع آن جهل و نادانی بود
جهل و نادانی بلای جان بود
دشمن دین دشمن ایمان بود
گفتم از خوی بد حیوانیت
از شرافت گویم و انسانیت
بی شرافت زندگانی باطل است
آنکه این معنا نداند جاهل است
عقل و دانش ذات هر انسان بود
خور و شهوت خوی هر حیوان بود
از صفات و خوی زشت گفتم زیاد
دوری از اعمال زشت یعنی جهاد
دوری از اعمال زشت خود نعمت است
بهر حیوان خور و شهوت عادت است
آنکه را لطف خدا شامل شود
آرزو هرچند کند حاصل شود
لطف حق چون شامل انسان شود
با فرشته همدم و یکسان شود
قدرت و شهوت نشان ذلت است
آنچه من گفتم به نوعی خدمت است
گفت عطایی خور و شهوت آفت است
خوی حیوانی به نوعی عادت است