اشعار فخرالدین عطایی

اشعار فخرالدین عطایی - شاعری از روستای استاد

اشعار فخرالدین عطایی

اشعار فخرالدین عطایی - شاعری از روستای استاد

آفت قدرت پرستی و شهوت پرستی - فخرالدین عطایی - 10/5/1395

آفت قدرت پرستی و شهوت پرستی

سروده فخرالدین عطایی - 10/5/1395



با کَرَم و رحمت پروردگار
مطلبی گویم بماند یادگار

پند من در گوش خود آویز کن
از مرام دیو و دد پرهیز کن

از مرام و خوی زشت دوری نما
دوری از شهوت و مغروری نما

بی شعور و تابع شهوت مباش
در مجامع باعث نفرت مباش
  
قدرت و شهوت بلای جان بود
آفت جان فطرت حیوان بود
 

گر خور و شهوت به کس عادت شود
همچو شیطان لایق لعنت شود

آنچه گفتم خوی حیوانی بود
منبع آن جهل و نادانی بود

جهل و نادانی بلای جان بود
دشمن دین دشمن ایمان بود

گفتم از خوی بد حیوانیت
از شرافت گویم و انسانیت

بی شرافت زندگانی باطل است
آنکه این معنا نداند جاهل است

عقل و دانش ذات هر انسان بود
خور و شهوت خوی هر حیوان بود

از صفات و خوی زشت گفتم زیاد
دوری از اعمال زشت یعنی جهاد

دوری از اعمال زشت خود نعمت است
بهر حیوان خور و شهوت عادت است

آنکه را لطف خدا شامل شود
آرزو هرچند کند حاصل شود

لطف حق چون شامل انسان شود
با فرشته همدم و یکسان شود

قدرت و شهوت نشان ذلت است
آنچه من گفتم به نوعی خدمت است

گفت عطایی خور و شهوت آفت است
خوی حیوانی به نوعی عادت است

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.